در داستان حاضر از دهكدهي "سنت فياكر"، خبر وقوع قتلي به پليس پاريس گزارش ميشود كه هنوز به وقوع نپيوسته است. پس از شنيدن اين خبر،"مگره"- بازپرس پليس- به دهكدهي سنت فياكر- كه زادگاه مادرياش است- بازميگردد. قتل در همان ساعت در كليسا انجام ميشود. مگره به دنبال قاتل ميگردد و سرانجام ميتواند كاغذي را در ميان انجيل متوفي بيابد، از آن پس، تحقيقات آغاز ميشود و قاتل به دام ميافتد.